جدول جو
جدول جو

معنی طرایف کش - جستجوی لغت در جدول جو

طرایف کش
(مَ دَ / دِ)
که طرایف کشد. حاملان طرایف:
طبقهای بلور و خوانهای لعل
طرایف کشان را بفرسود نعل.
نظامی
لغت نامه دهخدا
طرایف کش
آن که طرایف را حمل کند
تصویری از طرایف کش
تصویر طرایف کش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طَ یِ گَ)
ترتیب دهنده طرایف. طرایفی:
گه معصفرپوش گردد گه طبرخون تن شود
گاه دیباباف گردد گه طرایف گر شود.
قطران (در وصف آتش سده)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
علمدار. بیرقدار
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ نَ / نِ گُ)
مکاری. (یادداشت مؤلف). کراکش. چارواداری که پیشۀ وی به کرایه دادن ستور است. (ناظم الاطباء). رجوع به کراکش و مکاری شود
لغت نامه دهخدا
(کَ بَ تَ / تِ)
رایت کشنده. آنکه رایت را میکشد. آنکه علم را حمل میکند. آنکه لوای لشکر را بدست دارد و میبرد. علمدار. حامل علم. علامت کش:
فتح و ظفر هر دو دو رایت کشند
در حشم صفدر طغرلتکین.
انوری
لغت نامه دهخدا
تصویری از طرایف گر
تصویر طرایف گر
آن که طرایف سازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طراده کش
تصویر طراده کش
درفشدار پرچمدار علمدار بیرقدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طراده کش
تصویر طراده کش
((~. کَ یا کِ))
علم دار
فرهنگ فارسی معین